۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

شكاروماهيگيري


بيايد طبيعت رو بهتر بشناسيم و احترام گذاشتن به اون را ياد بگيريم تا بتوانيم اين امانت را بهتر نگاه داريم فرزندانمان را با ان اشنا كنيم وبه انان بياموزيم نسبت به ان بي تفاوت نباشند تا انان نيز امانتدار خوبي باشند......دراين مدت چند سالي كه طبيعت گردي ميكنم وماهيگيري و شكار جزئي از زندگي من شده همانقدر كه از طبيعت لذت بردم ناراحت هم شدم.بخاطر شرايط خانواده وعلاقه به حيوانات از كودكي با انها مانوس بودم ازقرقي و كلاغ و سارو مرغ وخروس وغازواردك و گنجشك گرفته تا گربه و انواع سگ وماهي هاي اكواريومي حتي خارپشت و لاك پشت و...نگه داشتم ولي چيزي كه منو ازار ميده محيط زيست الانه...وقتي پاي صحبت شكار چيان قديمي شهرمون مينشينم وقتي به عكس هاي قديمي وبلاگهاي دوستانم نگاه ميكنم باخودم ميگم از اين طبيعت مردان قديم چي به من رسيده ...من چي تحويل خواهم داد ؟؟؟؟وقتي به كوه ميرم همه جا پر شده از انواع نايلونهاي پاره پوره بد رنگ زشت ..پفك اب معدني نوشابه خانواده ظروف يك بار مصرف و.... وقتي به اب رودخونه ها خيره ميشي كلكسيوني از انواع اين اشغال هارو تو كف اون ميبيني يا اطراف درياچه ها بصورت موزه اي از اين مواد زائد دراومده ..گاهي شدت الودگي اب رودخونه ها و درياچه ها بقدري بالاست كه ادم رغبت نميكنه ماهيهايي رو كه گرفته بخوره من كه خيلي وقته تمام ماهي هارو كه ميگيرم دوباره ازاد ميكنم كودهاوسم هاي كشاورزي هم كه قوربونش برم....نسل خيلي از جانداران پرنده و خزنده و... ازبين برده تواطراف شهر جاهايي كه زماني پر بود از خرگوش و كبوتر هاي وحشي ديگه هيچي نيست گاهي يه روباه تكيده ولاغر با نگاه سرزنش بار كه با عث خجالت هستتش ديده ميشه ...امسال اولين شب شكار وقتي يه گرگ ديدم از خوشحالي نزديك بود گريه كنم به برادرخانومم گفتم خوب نگاه كن شايد ديگه هيچ وقت نتوني يه گرگ ازاد ببيني ...ازالان كه دخترمو بغل ميكنم بهش ميگم سعي كنه طبيعت رومثل خونه خودش بدونه ياد بگيره اونو پاكيزه نگه داره وبه اون وهمه موجودات موجود دراون احترام بذاره ودوستشون داشته باشه. اميدوارم همه ما پدران خوبي برا فرزندانمان باشيم. . . .